تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهروند عادی شهروندی معمولی شهروند ساده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: ( ریاضی ) مسئله ای را حل کردن، جواب مسئله ای را پیدا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

The incumbent government is the government that currently holds office when we're heading into an election دولت وقت دولت حاضر دولت مستقر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Double elimination brackets are broken up into a winners bracket and a losers bracket, with the winner of the loser's bracket playing the winner of t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( slang ( crazy, mad, insane دیوانه روانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Crataegus ( /krəˈtiːɡəs/ ) , commonly called hawthorn, quickthorn, thornapple, May - tree, whitethorn, or hawberry, is a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you invite somebody around, you invite them to your home for a meal, or a party, or a game of cards, etc مثال: . They've invited us around for a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

To be happened upon when one is not ready, prepared, or on guard; to be shocked or startled by someone or something مثال: . I was taken completely b ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان صربی کرواتی [به نقل از ویکیپدیای فارسی: زبان صربی کرواتی، زبان صربی - کرواتی - بوسنیایی یا زبان صربی - کرواتی - بوسنیایی - مونته نگروئی زبانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

To perform ( something ) in front of a specific audience To perform ( something ) with a specific audience or portion of the audience in mind

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از Wiktionary : . piece of work ( plural pieces of work ) A product or manufactured article, especially an item of art or craft اثر هنری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چمدان واژه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامل بحران شدن موجب بحران شدن مایه ی بحران شدن بحران برانگیختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گروه خدمات به مشتری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

. the corporate giants: the biggest, largest companies مثال: . At the moment we are a small company, but one day we will be a corporate giant like Sh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: ( رسمی ) بی نهایت، به منتها درجه، بی حد، به حد افراط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: ( محاوره ) جدی، واقعی، اصلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در سراسر سال در طول سال در همه ی سال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به چه زبان یا گویشی است؟ می شود مثالی از کاربرد آن بیاورید؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از کمبریج: informal. to be ready and able to start doing something that you planned مثال: . Once we get the computer installed we'll be in bus ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از میریام وبستر: ( to try hard ( to do something مثال: They were at pains to distance themselves from the scandal سخت تلاش کردن تلاش بسیار ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[اسم خاص مردانه] تیموتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عضو گروه کارکنان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیچه ای برآمده از آرای نیچه برگرفته از آرای نیچه متعلق به نیچه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سمضربه ( شاملو در یکی از شعرهایش از این کلمه بهره برده )

پیشنهاد
٠

در طی گذر زمان با گذشت زمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برعکس! اتفاقاً برعکس! کاملاً برعکس! قضیه کاملاً برعکس است!

پیشنهاد
٠

if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them انتقاد وارد کردن به نقد کردنِ کسی انتقاد کردن از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مؤلفانگی نویسندگانگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تهیگی تهیا میان تهیگی توخالی بودگی پوکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عبارتی دیگر، به بیانی متفاوت، put another way simply put put it differently otherwise stated said differently otherwise speaking in other quart ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلافی کننده مقابله کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلافی مقابله به مثل تقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نویسنده طور نویسندگانه مؤلف طور مؤلفانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلفظِ درستْ منْ بنده است و نه منِ بنده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پدر آسمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک بعدی تک بعدی تک ساحتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

in an angry or annoyed state They argued and she left in a huff

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از جای خویش برجهیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به ْسرعت برخاستن برجهیدن و برخاستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از مک میلان: an idea that shows great intelligence ایده ی خوب فکر بکر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کار آسانی نبودن ___________________به نقل از هزاره

پیشنهاد
١

بی شعورترین افراد کم هوش ترین افراد ________________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از www. macmillandictionary. com . to do the difficult work, or to deal with the pressure, so that someone else does not have to مثال: . H ...

پیشنهاد
١

به نقل از wordreference: try to go beyond the confines/boundaries/edge of what is possible مثال: Working at the elite level in motorsport, we push at ...

پیشنهاد
١

به نقل از: Macmillan used for saying that a situation is more complicated than it seems مثال: . I feel that there’ s something more to this than me ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بلندنظرانه بزرگ منشانه به نقل از هزاره: با بلندنظری با مناعت با بزرگ منشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: بلندنظری مناعت طبع بزرگ منشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: ( British, informal impolite. : to make fun of or laugh at ( someone or something مثال: . He took the piss out of me about ...

پیشنهاد
١

به نقل از The Free Dictionary: rude slang: . Extremely drunk to the point of being out of control or incomprehensible مثال: . It wasn't until we s ...