تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به منصه ظهور رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: هرچه بهتر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آرابِسْک[۱]، یا اَرَبِسْک، عَرَبِسْک، شیوه‎ای از تزیین با شکلهای دقیق هندسی و نقشهای گیاهی ساده شده ( استیلیزه و قراردادی ) و دور از طبیعت ( انتزاعی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

a very large piece of land sticking out into the sea the Cape of Good Hope

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: فرصت طلبی کردن رنگ عوض کردن به هر سازی رقصیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: [نقشه، نقاشی و غیره] به اندازه ی طبیعی، در مقیاس طبیعی ( محاوره ) کامل، تمام عیار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فوق العاده ( حالت قیدی ) سخت ( حالت قیدی ) به شدت بدجور ( حالت قیدی ) وحشیانه به تندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در شرایط یکسان در شرایط مشابه در شرایط برابر در موقعیت برابر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: a brilliant and successful idea or decision مثال: Deciding to relocate the company was a stroke of genius

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش از هر چیز دیگری، قبل از هر چیز،

پیشنهاد
١

If you take something by the scruff on the neck, you take complete control of it تحت کنترل کامل درآوردن کامل مهار کردن تحت اختیار کامل درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سخت درگیرِ ( چیزی بودن ) به شدت درگیرِ ( چیزی بودن ) به نقل از کالینز دیکشنری: If you say that someone is at the sharp end of a particular activit ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چیرگی [قدیمی] سلطه[قدیمی]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انرژی صرف کردن نیرو گذاشتن توان و نیرو صرف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

r&d lab Research and development ( R&D ) lab technicians generally work in a laboratory setting, conducting tests to ensure that products are being t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

A method of judging the flavour of foods by examination of a list of the separate factors into which the flavour can be analysed, the so‐called chara ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

the number of people who go into a shop or business during a particular period of time: a high/strong/weak footfall The machines are in good sites wi ...

پیشنهاد
١

to show a certain characteristic very clearly به نقل از میریام وبستر ویژگی مشخص و آشکاری داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گور قبر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: 1: alternately in and out he's been in and out all day 2: to the last detail : EXHAUSTIVELY, THOROUGHLY understands his busin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از ویکیپدیای انگلیسی A customer insight, or consumer insight, is an interpretation of trends in human behaviors which aims to increase the ef ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کالینز دیکشنری: in British English or the like of people or things similar to someone or something specified we don't want the likes of you around he ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

The River Spey ( Scottish Gaelic: Uisge Sp� ) is a river in the northeast of Scotland. It is the ninth longest river in the United Kingdom, as well a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کیلمارناک ( به انگلیسی: Kilmarnock ) یک منطقهٔ مسکونی در اسکاتلند است که در ایرشر شرقی واقع شده است. __به نقل از ویکیپدیای فارسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بطری چهارگوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به طرز سرگرم کننده ای به طور مشغول کننده ای به طور دلپذیری به طرز خوشایندی به طرزی لذتبخش ___________به نقل از هزاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: : to have the ability ( to do something ) : be capable ( of something ) مثال: His last performance was wonderful; I didn' ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعهدآور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

of a wheel or shoe ) able to grip a surface well ) چسبناک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر نظرِ تحتِ مراقبتِ تحتِ نظارتِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نیروبخش انرژی بخش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To guide someone or something راهنمایی کردن هدایت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( of a person ) tending to talk too loudly and in a blunt or opinionated way پرحرف پرچانه پرسروصدا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Not wearing clothing; not covered by clothing, hair, feathers, etc. ( of an activity or event ) In which participants do not wear clothing برهنه لخت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در معرض دید مورد توجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: دیده شدن در در انظار قرار داشتن جلب توجه کردن مورد توجه بودن چشم ها را به سوی خود متوجه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عبارتی دیگر به بیانی دیگر

پیشنهاد
١

مسأله درباره . . . این است که قضیه ی . . . این است که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

موفقیت به همراه داشتن به نقل از هزاره: قرین موفقیت گشتن توفیق یافتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: at the point when something is about to change to something else سه نمونه و مثال: . She is on the cusp of being a star . on ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: مرگ برای همه یکسان است. مرگ شاه و گدا نمی شناسد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فاصله ای را پر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پاک کردن ماهی تمیز کردن ماهی درآوردن استخوان های ماهی

پیشنهاد
١

به نقل از هزاره نگهداری چیزی را بر عهده ی کسی گذاشتن

پیشنهاد
١

نگهداری کسی را برعهده ی کس دیگری گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: برای نگهداری در جای امن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دزد گاوصندوق