پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
پرجنب و جوش پرهیجان پرتحرک پرشتاب
یک تنه ایستادن به تنهایی کاری را پیش بُردن نترسیدن و پیش رفتن کم نیاوردن و پیش رفتن
به نقل از هزاره: مخصوصٍ خاصِ ویژه ی پیشنهاد من: مختصِ
Definition of weigh on. : to make ( someone or something ) sad, depressed, or worried The bad news is really weighing on me. I can tell that somethin ...
به نقل از کمبریج دیکشنری: the best or only way to achieve something بهترین راه برای رسیدن به چیزی بهترین یا تنها شیوه برای دستیابی به چیزی بهترین یا ...
1. erode or destroy something gradually 2. ( use up ( profits, resources, or time 1. تدریجاً از بین بردن، تدریجاً خراب کردن، تحلیل بردن، تضعیف کر ...
به نقل از هزاره: 1. جمع، افزایش، اضافه، الحاق 2. [نام، لقب] دنباله 3. چیزی اضافه شده؛ عضو جدید
( خودرو ) سیستم تعلیق زیربندی فنربندی به نقل از هزاره: 1. تعلیق 2. محرومیت؛ محروم ساختن 3. ( فنی ) فنربندی 4. ( داروسازی ) سوسپانسیون
به طور رسمی
اشباع شده flood: completely fill or suffuse.
به نقل از هزاره: انتخاب کردن اختیار کردن
به نقل از فرهنگ هزاره: ورشکستگی، ورشکست شدن، زمین خوردن ( برای شرکت ها و کسب و کارها )
به نقل از هزاره: الزاماً ضرورتاً ناچار ناگزیر لاجرم
به نقل از هزاره: مفصل مشروح پر از جزئیات مبسوط جامع
مشخصه
به نقل از هزاره: تا حدی تا اندازه ای
به نقل از هزاره: 1. طرفدار، حامی، پشتیبان 2. به نفعِ، به سودِ؛ [چک] در وجهِ، به نامِ
به نقل از هزاره: 1. متعهد، دلسوز، پایبند، علاقه مند، مشتاق 2. ( کامپیوتر و غیره ) اختصاصی
بالا زدن [درباره ی دامن و لباس]
به نقل از هزاره: 1 - [قطار، اتوبوس، و غیره] رسیدن، آمدن، وارد شدن؛ توقف کردن 2 - [روز] کوتاه شدن 3 - [هوا] استنشاق کردن، فروبردن 4 - جلب کردن، به خود ...
بدفهمی سوء فهم سوء برداشت به نقل از هزاره: تصویر غلط فکر غلط پندار نادرست برداشت غلط اشتباه
ّبرآورده کردن شرایط حائز معیارها بودن واجد معیارها بودن واجد شرایط بودن حائز شرایط بودن با شرایط مطابقت داشتن
اینجا و اکنون
پرورش
به نقل از هزاره: 1. سیمان، سمنت، ساروج 2. چسب 3. [دندان] ساروج؛ ( دندانپزشکی ) آمالگام 4. سیمان ریختن، سیمان کردن، سیمان زدن 5. تحکیم کردن، محکم کردن ...
چندمنظوره همه جانبه تمام عیار جامع
دست به کار شدن
The price of an item, especially seen as one of a number of pricing options قیمت فروش قیمت مصرف کننده قیمت اصلی
to ask somebody to come to your home دعوت کردن به خانه
به نقل از هزاره: 1 - [شخص] شاد، خوشحال، سرحال، شنگول 2 - [خبر و غیره] شادی آور، شادی بخش، خوشحال کننده
به نقل از هزاره: 1. ابداً، به هیچ وجه، به هیچ روی 2. ( در پاسخ تشکر ) قابل نبود، چیزی نیست، قابلی نداشت، خواهش می کنم
به نقل از هزاره: 1. ناکامی، سرخوردگی، شکست 2. بی اثر ساختن، خنثی کردن، عقیم گذاردن
به علاوه، علاوه بر این، مضاف بر این، همچنین،
شیفت شب نوبت شب [کارگر یا کارمندِ] شبکار
[مخفف] مدیر اجرایی ارشد
به نقل از هزاره: 1 - دیو، عفریت، جن [در جمع] شیاطین، اجنه 2 - [محاوره] خوره، قهار، زبل 3 - [محاوره] بدجنس، تخم جن
به کلی کلاً من حیث المجموع مجموعاً درمجموع به طور کلی سراپا به تمامی تماماً
به نقل از هزاره: از جمله من جمله با که شاملِ . . . هم می شود شاملِ
وجه المصالحه قرار دادن به خطر انداختن
به نقل از هزاره: امنِ امن حسابی امن کاملاً مطمئن
بی حساب و کتاب دست ودلباز بیش از حد
خطوط هوایی
مورد پسند بودن کالینز دیکشنری: Another word for appeal to someone: attract, interest, draw, please, invite جذاب بودن، علاقه داشتن، جلب توجه کردن،
به نقل از هزاره: 1. ( نیز صفت گونه ) پیش کسوت، قدیمی، کهنه کار، کارکشته، کارآزموده؛ ( نظامی ) سربازِ قدیمی 2. ( در آمریکا ) سرباز قدیمی، کهنه سرباز
ارزش خالص
خطر جدی خطر اساسی
به نقل از Stack Exchange Network: In general when a person say or write "I would argue" it means that the person thinks that what s/he says is true, ...
به نقل از هزاره: حسن نیت داشتن نظر خیر داشتن نیت خوب داشتن قصد بدی نداشتن
If you say that something may well happen, you mean that it is likely to happen: She may well not want to travel alone احتمالاً ممکن است احتمال دارد ...
انگیزه بخشیدن تشویق کردن