تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

پرجنب و جوش پرهیجان پرتحرک پرشتاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یک تنه ایستادن به تنهایی کاری را پیش بُردن نترسیدن و پیش رفتن کم نیاوردن و پیش رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نقل از هزاره: مخصوصٍ خاصِ ویژه ی پیشنهاد من: مختصِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Definition of weigh on. : to make ( someone or something ) sad, depressed, or worried The bad news is really weighing on me. I can tell that somethin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از کمبریج دیکشنری: the best or only way to achieve something بهترین راه برای رسیدن به چیزی بهترین یا تنها شیوه برای دستیابی به چیزی بهترین یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1. erode or destroy something gradually 2. ( use up ( profits, resources, or time 1. تدریجاً از بین بردن، تدریجاً خراب کردن، تحلیل بردن، تضعیف کر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از هزاره: 1. جمع، افزایش، اضافه، الحاق 2. [نام، لقب] دنباله 3. چیزی اضافه شده؛ عضو جدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( خودرو ) سیستم تعلیق زیربندی فنربندی به نقل از هزاره: 1. تعلیق 2. محرومیت؛ محروم ساختن 3. ( فنی ) فنربندی 4. ( داروسازی ) سوسپانسیون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به طور رسمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اشباع شده flood: completely fill or suffuse.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از هزاره: انتخاب کردن اختیار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از فرهنگ هزاره: ورشکستگی، ورشکست شدن، زمین خوردن ( برای شرکت ها و کسب و کارها )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: الزاماً ضرورتاً ناچار ناگزیر لاجرم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: مفصل مشروح پر از جزئیات مبسوط جامع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مشخصه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: تا حدی تا اندازه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: 1. طرفدار، حامی، پشتیبان 2. به نفعِ، به سودِ؛ [چک] در وجهِ، به نامِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: 1. متعهد، دلسوز، پایبند، علاقه مند، مشتاق 2. ( کامپیوتر و غیره ) اختصاصی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بالا زدن [درباره ی دامن و لباس]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از هزاره: 1 - [قطار، اتوبوس، و غیره] رسیدن، آمدن، وارد شدن؛ توقف کردن 2 - [روز] کوتاه شدن 3 - [هوا] استنشاق کردن، فروبردن 4 - جلب کردن، به خود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بدفهمی سوء فهم سوء برداشت به نقل از هزاره: تصویر غلط فکر غلط پندار نادرست برداشت غلط اشتباه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ّبرآورده کردن شرایط حائز معیارها بودن واجد معیارها بودن واجد شرایط بودن حائز شرایط بودن با شرایط مطابقت داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اینجا و اکنون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پرورش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از هزاره: 1. سیمان، سمنت، ساروج 2. چسب 3. [دندان] ساروج؛ ( دندانپزشکی ) آمالگام 4. سیمان ریختن، سیمان کردن، سیمان زدن 5. تحکیم کردن، محکم کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

چندمنظوره همه جانبه تمام عیار جامع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دست به کار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

The price of an item, especially seen as one of a number of pricing options قیمت فروش قیمت مصرف کننده قیمت اصلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to ask somebody to come to your home دعوت کردن به خانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: 1 - [شخص] شاد، خوشحال، سرحال، شنگول 2 - [خبر و غیره] شادی آور، شادی بخش، خوشحال کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: 1. ابداً، به هیچ وجه، به هیچ روی 2. ( در پاسخ تشکر ) قابل نبود، چیزی نیست، قابلی نداشت، خواهش می کنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: 1. ناکامی، سرخوردگی، شکست 2. بی اثر ساختن، خنثی کردن، عقیم گذاردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به علاوه، علاوه بر این، مضاف بر این، همچنین،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شیفت شب نوبت شب [کارگر یا کارمندِ] شبکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

[مخفف] مدیر اجرایی ارشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: 1 - دیو، عفریت، جن [در جمع] شیاطین، اجنه 2 - [محاوره] خوره، قهار، زبل 3 - [محاوره] بدجنس، تخم جن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به کلی کلاً من حیث المجموع مجموعاً درمجموع به طور کلی سراپا به تمامی تماماً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: از جمله من جمله با که شاملِ . . . هم می شود شاملِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وجه المصالحه قرار دادن به خطر انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: امنِ امن حسابی امن کاملاً مطمئن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی حساب و کتاب دست ودلباز بیش از حد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خطوط هوایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مورد پسند بودن کالینز دیکشنری: Another word for appeal to someone: attract, interest, draw, please, invite جذاب بودن، علاقه داشتن، جلب توجه کردن،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: 1. ( نیز صفت گونه ) پیش کسوت، قدیمی، کهنه کار، کارکشته، کارآزموده؛ ( نظامی ) سربازِ قدیمی 2. ( در آمریکا ) سرباز قدیمی، کهنه سرباز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ارزش خالص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خطر جدی خطر اساسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از Stack Exchange Network: In general when a person say or write "I would argue" it means that the person thinks that what s/he says is true, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: حسن نیت داشتن نظر خیر داشتن نیت خوب داشتن قصد بدی نداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

If you say that something may well happen, you mean that it is likely to happen: She may well not want to travel alone احتمالاً ممکن است احتمال دارد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

انگیزه بخشیدن تشویق کردن