پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٢٨٣)

بازدید
٥٥١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Idiom : کاملا با تو موافقم حرفت را کاملا می پذیرم کاملا درست میگی به عنوان نمونه : A: The lecture was interesting, but it was much too long B: My s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable - informal : یک فرد عجیب و غریب و از نظر اجتماعی بی دست و پا که خوش پوش و شیک نیز نمی باشد. به عنوان نمونه : 1 - I felt like a do ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : Citizen Alien Subject مهاجر ( کسی که زادگاه خود را ترک کرده و در کشور دیگری زندگی می کند. ) به عنوان نمونه : 1 - Foreign natio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom - UK informal : send somebody off with a flea in their ear کسی را سرزنش کردن کسی را به شدت مواخذه کردن تشر زدن به کسی به عنوان نمونه: A youn ...

پیشنهاد
٠

Idiom - mainly UK : مخفیانه به کسی اطلاعات یا مشورت دادن به عنوان نمونه : I had a word in his ear and we agreed on a better deal

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom : Smile from ear to ear Beam from ear to ear بسیار شاد و خوشحال بودن از ته دل خندیدن تا بیخ گوش خندیدن به عنوان نمونه : 1 - She came out of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : سَر کیسه کُن تیغ زن جیب خالی کن آهن پرست پول پرست کسی که ( عموما خانمی که ) سعی می کند آدمهای پولدار را جذب خود کند تا بتواند آنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Phrase : روشن است که . . . . بدیهی است که . . . . واضح است که . . . . نیازی به گفتن ندارد که . . . . . . به عنوان نمونه : 1 - It goes without ...

پیشنهاد
٣

Idiom : In every sense of the word از هر لحاظ از هر جهت به معنای واقعی کلمه به تمام معنا به عنوان نمونه : The book is a classic in every sense of th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - singular - American English - informal : Give somebody a snow job Do a snow job on somebody یک دروغ بزرگ یک فریبکاری بزرگ کلاه گذاشتن سر کسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : ۱ - تیرانداز ۲ - noun - countable - informal : تفنگ اسلحه ۳ - بازیکن بسکتبال ( که در پرتاب توپ و وارد سبد کردن آن بسیار ماهر است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Phrase - informal : دوران حبس را سپری کردن مدت زندان را تحمل کردن روزگار را در زندان سپری کردن به عنوان مثال : Paul was doing time for burglary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - uncountable : خیلی عالی ( چیزی خیلی خوب و عالی که فراتر از سطح انتظار و توقع انسان است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Adjective : ۱ - احساسات عاشقانه عمیق و احمقانه به عنوان نمونه : The film is a sloppy romance ۲ - شُل و وِل نه چندان سخت و محکم به عنوان نمونه : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom - informal : دوباره به مصرف الکل روی آوردن ( بعد از ترک کردن آن ) به عنوان نمونه : When her husband died, she fell off the wagon

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable : رد گم کنی نشانی غلط ( اصطلاحا ) سرنخ نادرست حقیقت، موضوع یا ایده گمراه کننده که ذهن ها را از موضوع اصلی دور می کند تا کسی به موض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Phrasal verb - informal : Swing past something Swing by something سر زدن به کسی یا جایی به عنوان مثال : 1 - I told Paul we’d swing by his place ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

phrasal verb - American English - informal : سر زدن به کسی/چیزی/جایی Swing by something Swing past something به عنوان مثال : 1 - I’ll swing by the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : اسلحه خانه اتاق تسلیحات محل نگهداری سلاح های جنگی و مهمات آن ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective - informal : عجیب و غریب، غیرمعمول و شگفتی آور ( به ویژه به صورت جذاب و جلب کننده نظر دیگران ) به عنوان مثال : 1 - Barkley was known for ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Verb - intransitive : Blossom out خوشحال تر شدن موفق تر شدن زیباتر شدن به عنوان مثال : Pete’s blossomed out in his new school

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

noun - countable : مقدار مایعی که یک کوزه در خود نگه می دارد ( به عنوان واحد اندازه گیری مایعات ) به عنوان مثال : a jug of water

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom : به رختخواب رفتن و خوابیدن ( به جای شب نشینی و شب زنده داری ) به عنوان مثال : We went to the pub on Saturday night and drank, then on to The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : پناهگاه زیرزمینی ضد حملات هسته ای پناهگاه زیرزمینی ضد بمب های اتمی پناهگاه زیرزمینی ضد تشعشعات هسته ای و مواد رادیواکتیو به عنوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

adjective : قارچی مرتبط با یک قارچ ناشی شده از یک قارچ به عنوان مثال : 1 - Sections were examined by light microscopy for bacterial, protozoal, fun ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

phrase - informal : take the rap ( for something ) به صورت ناعادلانه مجازات یا سرزنش شدن ( برای ارتکاب جرم یا انجام یک کار اشتباه ) مجازات یا سرزنش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قدر داشته هایت را بدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصلا حرفشم نزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Noun - countable : تمشک ( a small black or purple berry from a bush that has thorns ) به عنوان مثال : There used to be such wonderful blackberries

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective : پارچه تور نازک پارچه دارای سوراخ های ریز پارچه شفاف و بدن نما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - plural - informal : دعوای نه چندان خشن ( دعوایی که بین دو نفر رخ می دهد و طرفین در آن با حداکثر قدرت خود به زد و خورد مشغول نیستند و این دعوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Noun - countable - mainly journalism - humorous : زن بسیار جذاب زن مو بور بسیار جذاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Phrase - informal : خبری غافلگیرکننده را به صورت ناگهانی به کسی دادن به عنوان مثال : Finally she dropped the bombshell. She was pregnant and I was t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective : نگران ناراحت آزرده خاطر رنجیده دلخور به عنوان مثال : ۱ - He doesn’t seem too bothered about the things that are written about him in the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

adjective : بازه زمانیِ آتش بس موقت صلحِ موقت ( مقطعی از زمان که مردم موافقت کرده اند مبارزه یا مشاجره بین خودشان را به طور موقت کنار بگذارند، اما ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

noun - countable : 1 - تور بسکتبال ( تور مشبک با سوراخی در انتهای آن که به دور حلقه ای فلزی بسته شده و روی پایه نصب می شود و بسکتبالیست ها توپ را به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Phrasal verb - informal : ۱ - پول/اطلاعات/سرنخ و . . . . را علیرغم میل باطنی و به اِکراه به کسی دادن به عنوان مثال : Insurance companies had to coug ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

noun - countable : ویولون سل ( ساز چوبی بزرگ چهارسیمه که ظاهری شبیه ویولون دارد وبرای نواختن آن، آن را بین پا و زانوها گرفته و با کشیدن آرشه بر روی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

adverb : قطعا بدون شک مسلما یقینا حتما بدون تردید بی شک به عنوان مثال : Undoubtedly, public interest in folk music has declined

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable - usually plural : سِنج ( آلت موسیقی گِرد، ساخته شده از فلز برنج، که برای به صدا درآوردن آن یا یک جفت از آنها را به کمک دو دست به ه ...

پیشنهاد
٤

idiom : a leopard doesn’t change its spots می توان در فارسی این عبارت را به ضرب المثل هایی مانند: ترک عادت، موجب مرض است، یا اصل بد نیکو نگردد چون که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

phrase : این عبارت که آن را به صورت های go into the lion's den throw into the lion's den و یا walk into the lion's den در انگلیسی به کار می برند، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

noun - countable : سفره ماهی زهردار ( ماهی پهنی که در انتهای دم بلند خود، نیشی زهرآگین دارد. ) به عنوان مثال : Three stingrays glide past like ab ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

noun - countable : اسب دریایی ( ماهی کوچکی که سر و گردنی شبیه اسب دارد. ) به عنوان مثال : Inlaid into the front of the black - faced headstock is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

noun - countable : مسافر کوله به دوش کوله گَرد ( مسافری که برای تفریح و عموما با پای پیاده یا با استفاده از وسایل نقلیه عمومی و همراه داشتن پول اندک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Adjective - formal : بسیار کم پول فقیر دارای درآمد و سرمایه اندک به عنوان مثال : a family living in distressed circumstances

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

British English - informal - adjective : کوچک و جذاب Cute به عنوان مثال : a dinky little bag American English - adjective : خیلی کوچک و اغلب نه چند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

idiom : کَلَک کسی یا چیزی را کندن میخ آخر را به تابوت کسی زدن موفقیت یا امید کسی را نابود کردن به عنوان مثال : 1 - Observers fear that this strike w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

American English - informal : خیلی شاد و خوشحال به عنوان مثال : Although the job does not pay very well, she is as happy as a clam there

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

British English - spoken : for donkey's years زمان خیلی دراز سالهای طولانی مدت مدید به عنوان مثال : I’ve had this jacket for donkey’s years