پیشنهادهای محمدرحیم ریگی (٣٢٦)
واژه کده
به فتح کاف واحدشمارش انسان
تاج قله ( بل بضم با ولام مشدد ) وجه تسمیه قوم بلوچ بخاطر برآمدگی که مردان بلوچ روی عمامه میگذارند.
( دده مام )
هموارگی
تکانه
کشک باکسرکاف وسکون شین کلمه ای است بلوچی ومعنی آن خط می باشدبایددانست بلوچی یکی ازلهجه های ایرانی است )
لکنده فروشی
بالاچ: درزمان اشکانیان به امرای آن زمان ارد اول یا ارشک اول یا بالاچ اول می گفتندکه عربهاچون چ نداشتندآنرا بلاش می گفتندبه هرحال کلمه ی بالاچ دربین م ...
سایه بان
لوت: دشت بی آب وعلف ( بلوچی ) لوتی:تشنگی شدید ( بلوچی )
فشردگی یاتراکم
عمه :دده بابا دده بابازاده :دخترعمه ، پسرعمه پسردده بابا :پسرعمه دختردده بابا:دخترعمه
دربلوچی به معنی پسوندزاده است که درپایان اسم اکثرطوایف بلوچ می آید. حسن زهی ( حسن زاده ) حسین زهی ( حسین زاده ) محمود زهی ( محمود زاده )
ماهکان ( mahekan ) به بلوچی معنی اش مهتاب وهم دربلوچی اسمی است برای خانم ها
نگرشمان ؛بینشمان
هجری شمسی:کوچش خورشیدی
پدافند
نوشتگاه
تمساح پوزه کوتاه بلوچی
تن شکافی
دراصل پفیوزاست وبه معنی دیوث است.
مسجد: مسیت ( بلوچی ) masit
نماگرد ( بفتح گاف )
رخ نما
نهاد - بود
فرزین کچیر
گردهمی
ناگاه
روش گویه
کندگ ( دربلوچی به معنی گودال است ) خندق معرب کندگ است .
پایداری
ارزش
کنشتار ( بضم کاف وکسرنون )
اشمارگاه
تقویت کردن
سازافزار ساخت افزار
درونگاه
برونگاه
تازی: عرب تازی: تازنده تازی: دربلوچی به یکنوع سگ باریک اندام گفته می شودکه موهای بدنش خیلی کم ، بسیارتیزروبرای شکارحیواناتی مانندخرگوش وآهوکاربرددا ...
چارکت ( به فتح کاف ) به چهاردربلوچی چارمی گویندودرفارسی مخفف عددچهاراست وکت درحال حاضردربلوچی به خانه میگویندودرفارسی قدیم کت یا کدهم معنی خانه رامی ...
هوده :سود ناهوده: بی فایده ( بلوچی )
هواباز
دایه : مادر دایی ( برادرمادر )
دیوانگاه
بس واژه
میانگاه
ترازمایه
دادار: دربلوچی به معنی بخشنده است البته باتلفظ داتار
درشتگویی