پیشنهاد‌های علی باقری (٢٨,٤٤٦)

بازدید
٢,٩٩٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ایرج: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ایرج" می نویسد : ( ( ایرج در پهلوی در ریخت ارچ ērēč بکار می رفته است . بر پایه ی هنجارهای زبانشناختی ، ریخت پارسی آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

شومیز[ اصطلاح پوشاک ]:کلمه شومیز از واژه فرانسوی Chemise آمده است که به معنای تیشرت و در کل گستره وسیعی از بلوز بانوان و یا ژاکت و هر چیزی از این دست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قهر کردن: معادل قهر کردن در ترکی " کوسْمَک " می باشد . شهریار گفته است : رقیب دن نه کوسوب ، سن نه اینجی ای قلبیم رقیب نیله جک یار، یار اولان یرده ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

چیپ : [ اصطلاح فوتبال ]ضربه یا پاس چیپ، توسط رو یا نوک پا به زیر توپ زده می شود تا توپ به هوا رود و پس از رسیدن به ارتفاعی بالا و گذشتن از حریف به زم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

آزار : غمی گشت و سوداوه را خوار کرد دل خویش را ز او پر آزار کرد دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد :《 آزار با همین ریخت در پهلوی، به کار می رفته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

زندان : تحریف شده ی زنده دان به معنای محل نگهداری افراد اسیری بوده که پس از جنگ زنده مانده اند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پارتیزان واژه ای است که با واژه ی پارتی و پهلوان ارتباط معنایی دارد دکتر کزازی در این مورد اعتقاد دارد رومیان چون از اشکانیان و پارتیان بار ها شکست خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بَرْگُسْتوان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بَرْگُسْتوان" می نویسد : ( ( بَرْگُسْتوان که بیشتر به معنی زره ستور به کار می رود، از سه پاره به معنی سینه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

سارا: دکتر کزازی در مورد واژه ی "سارا " می نویسد : ( ( سارا که اگر در پهلوی به کار رفته بود ساراگ sārāg می توانست بود ، به معنی ناب و سره است و ریختی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

موتیف ( Motif ) : :[اصطلاح موسیقی ] به کوچکترین بخش موزیک گفته میشود. که معمولا قابل بسط و گسترش هست. ( معمولا بین دو تا چهار نت هست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مریض به کسی گفته می شود که اعراض ( علائم بیماری ) در او پدید آید که به آن علامات نیز گفته می شود . این علامات عبارتند از : سر درد و تنگ نفس، تب ، اخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

واژه ی عود در اصل به معنی خوشبو ، بوی خوش می باشد و به یک نوع چوب که موقع سوختن بوی خوشی دارد از همین روی عود گفته می شود . واژه ی عود با واژه ی هند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

واژه ی feature انگلیسی همان تغییر یافته چهره و قسمت جلویی صورت می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

آلاچیق: آلاچیق واژه ترکی است به معنی " نیمه باز " می باشد که از دو قسمت تشکیل شده است: آلا: آلا در ترکی به معنی ناتمام، ناکافی، نیمه کاره معنی می ده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

زبان: دکتر کزازی در مورد واژه ی زبان می نویسد : ( ( زبان در پهلوی در ریخت zuwān و ازوان uzwāb به کار رفته است. ) ) سه پاسِ تو چشم است وگوش و زبان؛ ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

همه: در پهلوی هماگ hamāg بوده است. ( ( پژوهنده ی روزگار نخست گذشته سخن ها همه باز جُست ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 138 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

واژه ی چوپان با واژه ایرانی شوکت که به اشتباه عربی دانسته شده است همریشه می باشد . چوپان در ابتدا شوبان بوده است . و شو به معنی : رمه ، دام ، چارپا و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

"که" در تاریخ بیهقی به معنی" حتی "هم آمده است. "خداوند پادشاه است آنچه فرمودنی است بفرماید که اگر بر وی قرمطی درست گردد در خون وی سخن نگویم" . ( که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نامه: به معنی کتاب . در پهلوی نامگnāmag بوده است. ( ( از این نامور نامهٔ شهریار، به گیتی، بمانم یکی یادگار. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

اتفاق آرا Unanimity : [ اصطلاحات مجلسی ] موافقت یا رضایت کلیه اعضای یک گروه در موردی خاص در مورد مباحث پارلمانی، موافقت کلیه نمایندگان مجلس اعم از اک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

نِژند:اندوهناک و پژمان دکتر کزازی در مورد واژه ی " نِژند" می نویسد : ( ( نِژند به معنی اندوهناک و پژمان است، می انگارم که " ن " در آن پیشاوند است ؛س ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

شرم: در پهلوی با همین ریخت کار برد داشته است . ( ( خداوند رای و خداوند شرم ؛ سخن گفتنش خوب و آوایْ نرم. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شمشیر: دکتر کزازی در مورد واژه ی "شمشیر" می نویسد : ( ( شمشیر در پهلوی samšēr بوده است این واژه را برآمده از safna به معنی آهن دانسته اند که ریختی دی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

واژه ی کافر به معنی پوشاننده ی حقیقت و انکار کننده ی آن است اصل کافر از ستاک کپر گرفته شده بعد از ورود کپر به زبان عربی، عرب چون پ نداشته پ به ف بدل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بغداد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بغداد" می نویسد : ( ( بغداد در پهلوی در ریخت بکدات bakdat نامی ایرانی است ، به همان سان که نام سرزمین نیز : " عراق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

جاده : [ اصطلاح راهنمایی و رانندگی] راه خارج از شهر برای عبور و مرور .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اَلَنگو در زبان آذری می شود " قولباق "

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

افسوس: اف نخست واژه همان پسوند اول کلمه اوستا بوده و ( ب ) امر در زبان فارسی کنونی است وسوس تحریف سوز می باشد زیرا کسی که افسوس می خورد مانند کسی است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مژده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " مژده" می نویسد : ( ( در مژده چنان می نماید که " ه" پساوند است . اگر چنین باشد . ریخت کهن تر از واژه مژدگ mujdag می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

قلوه :قُل در زبان فارسی وعرب به معنای حلقه وچیز مدور می باشد و پسوند وه یا به را ما در کلماتی مانند کلبه ( سایبان ) - گربه - دنبه می بینیم همچنین سنگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پیرایه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پیرایه" می نویسد : ( ( پیرایه در پهلوی در ریخت پیرایگpayrāyag بکار می رفته است. ) ) ( ( کجا نامور گاو برمایه بو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

لیمو : واژه لیمو از واژه لم گرفته شده که به معنی نرم می باشد لم با لوم عربی و لیم فارسی قدیم و لمه به معنی نرمی هم ریشه می باشند که به معنای نرمی هست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

شما: ( ( شما در پهلوی در ریخت اشما ašmā بکار می رفته است ) ) ( ( ز بهر شما از پدر خواستم سخنهای بایسته آراستم ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به ماده ی خوک وحشی همان خوک گفته می شود گراز به جنس نر آن گفته میشود . در زبان ترکی به خوک ماده مَکَرچین هم گفته می شود. خوک بی مو یا کم موی اهلی دست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

سیماب : جیوه با کفش این چشمه ی سیماب ریز خوانده چو سیماب گریزا گریز دکتر برات زنجانی در مورد سیماب می نویسد: > شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بیهوده : دکتر کزازی در مورد واژه ی " بیهوده " می نویسد : ( ( بیهوده از دو پاره : بی ( =پیشاوند ) / هوده ، در پهلوی هودگ hudag و هوداگ hudāg به معنی س ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

رسول : دراصل یک کلمه فارسی بوده و رسو به معنای رساننده چیزی می باشد ورسول تحریف کلمه رسون یا رسان به معنای فاعل آن ( رساننده ) می باشد ما اینگونه پسو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کان" می نویسد : ( ( کان به معنی معدن است ؛ آن را ریختی از کَن ، بُن ِ اکنون از کندن ، می انگارم . ریختی دیگر از آن خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

لغت اوستایی کار به معنای مردمان سپاه people army است که در واژه کاروان kāravān* ( حرکت گروهی از مردمان ) و سرکار ( رئیس مردمان ) و کس وکار ( کس و کسا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

گروه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گروه" می نویسد : ( ( گروه در پهلوی در ریخت گرْوه grōh بکار می رفته است. این واژه را با group در انگلیسی ، groupe در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پسر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پسر" می نویسد : ( ( پسر در پهلوی پُسر pusar بوده است . " ار " ar در آن پساوند است. ستاک واژه پُس pus ، در پهلوی و در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دهان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " دهان" می نویسد : ( ( می توان انگاشت که " دهان ریختی پدید آمده از زبان : ریختی کهنتر از " زبان " ، در پهلوی زوان zuw ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

واژه ی عین به معنی چشم با واژه های eye در انگلیسی سنجیدنی است .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

سیاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی سیاه می نویسد : ( ( سیاه در پهلوی سیا syā و سیاو syāw بوده است . ) ) ( ( زمین را بلندی نبُد جایگاه ؛ یکی مرکزی تیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

آنطور که لغت شناسان لاتین میگویند واژه body به معنای بدن که در پیشا - آلمانی به شکل budagan ثبت شده از ریشه آریایی bʰewd ستانده شده که معنای آن بیدار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به مهر کشیدن چیزی یا جایی: به جای بلند بردن آن عنبرین طره سرای سپهر طره ماه درکشید به مهر یعنی :شب عنبرین زلف ، تخت ماه را به بلند ترین جای سرای سپهر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " بَوَنْده" را به جای واژه ی " کامل" به کار برده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به بار آمدن:میوه دادن ، مثمر شدن، به ثمر رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۸۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بالاخره: این ترکیب در عربی به کار نرفته است و در فارسی نیز سابقه طولانی ندارد و بهتر است به جای آن آخرالامر، در آخر، سرانجام، عاقبت، گفته شود. با این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نظر می رسد come در زبان انگلیسی همان تغییر یافته ی گام فارسی باشد. come آمدن معنی می دهد و آمدنی که با قدم زدن صورت گرفته. welcome هم معنی تحت لفظ ...