پیشنهادهای علی باقری (٢٨,٠٦٦)
دین اﷲ ؛ دین خدا : دین اﷲ را تباه کند زلفک خول و آن رخان چو ماه. ؟ ( از حاشیه ٔلغت فرس اسدی نخجوانی ) .
قطب الاقطاب: قطبِ قطبان، لقب برخی از پیران
بد مست ؛ معربد و کسی که در هنگام مستی هرزه گویی کند. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود. - سرمست ؛ کسی که مستی شراب به سر او رسیده باشد. - || سرخو ...
اماکن عمومی :اماکن عمومی ، به اماکنی اطلاق می گردد که عموم مردم و یا قشر خاصی از جامعه به منظور انجام فعالیت های تولیدی ، تجاری ، خدماتی ، فرهنگی ، م ...
ملاء ( بر وزن خلاء ) چنانکه قبلا هم گفته ایم از ماده ملا ( بر وزن خلع ) به معنی گروهی است که هدف مشترکی را تعقیب می کنند و ظاهر آنها چشم پر کن است ، ...
انشاط از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنی گشودن گره هائی است که به آسانی باز می شود ، و به چاههائی که عمق کمی دارد و دلو به آسانی و با یک حرکت ...
نشیطة از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنی گشودن گره هائی است که به آسانی باز می شود ، و به شترهائی که با اندک اشاره ای به سرعت حرکت می کنند نشی ...
سجی از ماده سجو ( بر وزن سرد ، و بر وزن غلو ) در اصل به معنی سکون و آرامش است ، و به معنی پوشاندن و تاریک شدن نیز آمده است و لذا به کسی که میت را در ...
در تورات " ماخیر " پسر منسی می باشد و منسی هم پسر بزرگ حضرت یوسف
رگ خواب کسی را بدست آوردن. نقطه ضعف او را پیدا کردن. به تدبیر و فن کسی را مطیع اراده و خواهش خود کردن. چمش را بدست آوردن : یکچندی میدان خالی یافتند و ...
از پشت خنجر زدن: [عامیانه، کنایه ] به نامردی به کسی آسیب رساندن یا او را از پای در آوردن . کسی را به نامردی زیان رساندن یا از پای درآوردن. از اعتماد ...
از شکر تلخ تر به کس نگفتن: از شکر خوشتر به کسی نگفتن، از گل شکر تلخ تر نگفتن، با شیرین تر و با حرمت تر صورتی با کسی گفت و گو کردن، نظیر از گل نازکتر ...
از صدف مشک و از آهو در جستن : کار بیهوده انجام دادن. نظیر آب در هاون کوفتن . ( ( آستین ارز هیچ خواهی پر از صدف موشک جو ز آهو دُر ) ) ( حدیقه، ۴۴۸ ...
گرد و خاک کردن : 1 - کنایه از خشم گرفتن و به درشتی سخن گفتن . ، اشتلم کردن مترادف هارت و پورت کردن ( کلاهش را به زمین کوبید و شروع کرد به گرد و خاک ک ...
جاثیه معانی دیگری نیز دارد از جمله جمعیت انبوه و متراکم یا گروه گروه و می تواند اشاره به تراکم انسانها در دادگاه عدل الهی ، و یا نشستن هر امت و گروه ...
یاسین به گوش خر خواندن[عامیانه ، کنایه ] کار بی حاصل انجام دادن .
ساعت دیواری: ساعتی که به دیوار نصب کنند.
کلمه ( اصطفا ) به معنای اختیار و انتخاب است ، اصل آن ماده : ( صاد - فاء - واو ) است که به معنای چکیده و خالص از هر چیز است . فرق میان کلمه ( اصطفأ ) ...
کلمه استصفاء به معنای اختیار و انتخاب است ، اصل آن ماده : ( صاد - فاء - واو ) است که به معنای چکیده و خالص از هر چیز است .
کلمه ( اغتراف ) و کلمه ( غرف ) به معنای آن است که چیزی را بلند کنی و بگیری ، مثلا می گویند: ( فلان غرف الماء ) و یا می گویند: ( فلان اغترف الماء ) ، ...
طائفه از ماده ی فئه می باشد فئه به معنای پاره ای از مردم است. ( تفسیر نمونه ) کلمه ( طائفه ) به معنای جماعتی از انسانها است و گویا بدین مناسبت جماعت ...
کلمه ( عسیله ) به معنای جماع است ، در صحاح گفته : در جماع ، عسیله است . یعنی لذتی است که تشبیه به عسل شده ، و اگر ( های ) تصغیر در آخرش آورده اند برا ...
کلمه ( یؤ د ) مضارع از مصدر ( اءود ) است ، که به معنای سنگینی وخسته کنندگی است ، و چون گفته شود: ( العمل الفلانی آد زیدا ) معنایش این است که فلان عمل ...
کلمه ( انفصام ) به معنای انقطاع و انکسار است .
کلمه ( اماتة ) بر میراندن - که کار خدا است - اطلاق می شود، علاوه بر آن بر کشتن با آلت قتاله نیز اطلاق می گردد.
کلمه ( ننشز ) از مصدر ( انشاز ) است که به معنای رشد و نمو دادن می باشد. ( و انظر الی العظام کیف ننشرها )
کلمه ( تیمم ) هم به معنای ( قصد ) است ، و هم معنای ( اقدام عمدی ) .
کلمه ( ایتاء ) که مصدر ( یوتی ) است به معنای عطا کردن است .
کلمه ( ابداء ) که مصدر ( تبدوا ) است ، به معنای اظهار است .
کلمه ( مضاره ) که مصدر ( لا یضار ) است به معنای ضرر زدن طرفین ی است که هم در مورد دو نفر استعمال می شود، و هم در مورد جمعیت .
تدارء بمعنای تدافع و مشاجره است ، و از ماده ( دال - را - همزه ) است ، که بمعنای دفع است . یعنی تقصیر را با مشاجره از گردن خود افکندن و دور کردن خود ا ...
کلمه قسوة وقتی در خصوص قلب استعمال میشود، معنی صلابت و سختی را میدهد، و بمنزله صلابت سنگ است .
کلمه ( نبذه ) از ماده ( نون - باء - ذال ) است ، که بمعنای دور انداختن است .
کلمه سواء السبیل ، بمعنای وسط راه است .
کلمه ( مسومه ) که از ماده ( سین ) ، و ( واو ) ، ( میم ) گرفته شده ، به معنای چریدن حیوان است ، گفته می شود: ( سامت الابل ) یعنی شتر براه افتاده تا بر ...
( خیل مسومه ) یا به معنای اسبانی است که آزادانه در مرتع می چرند، و یا اسبان داغدار و نشاندار است .
کلمه حرث به معنای زرع است ، لیکن افاده معنای کسب هم می کند، و حرث عبارت است از تربیت نبات ، و یا نبات تربیت شده ، برای بهره گیری از منافع آنها در زند ...
کلمه ( اکمه ) به معنای کسی است که از شکم مادر بدون چشم متولد شده باشد، گاهی هم به کسی اطلاق می شود که چشم داشته و سپس نابینا شده است . راغب می گوید: ...
و فاتن اسم فاعل از ماده فتنه به معنی فتنه گر و اغوا کننده است . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 183 )
کلمه ( عض ) گاز گرفتن با دندان با فشار است .
کلمه ( انامل ) جمع انمله است که به معنای نوک انگشتان است .
کلمه : ( نعاس ) به معنای گرم شدن پلک چشم و سست شدن بدن قبل از خواب رفتن است که در حقیقت خوابی خفیف است و در فارسی آن را چرت زدن می گوئیم .
کلمه : ( استزلال ) به معنای آن است که کسی بخواهد دیگری را به لغزش وادار نماید.
کلمه ( زحزحه ) که مصدر فعل مجهول ( زحزح ) است به معنای دور کردن است البته در اصل معنائی دیگر داشته و آن این است که چیزی را به عجله و پی درپی به سوی خ ...
کلمه ( مفازة ) به معنای نجات است .
در کتاب صحاح اللغة در معنای ( انقاض ) می گوید: این کلمه به معنای آواز مختصری نظیر نوک به زمین زدن است ،
کلمه ( هنیئا ) صفت مشبهه از ماده ( هناء ) است و ماده ( هناء ) به معنای آسان هضم شدن غذا و نیز به معنای قبول طبع است این لغت در خوراکیها و طعام استعما ...
کلمه ( مریئا ) همان حالت هنیئا است در نوشیدنی ها، پس شربت مری ء آن نوشیدنی ای است که در جهاز هاضمه به آسانی هضم شود و طبع انسان هم آن را قبول کند، پس ...
کلمه ( مداوله ) به معنای دست به دست دادن چیزی است .
کلمه ( اقربون ) به معنای خویشاوندان است که نسبت به انسان قریب و نزدیک هستند .